مدیریت چابک
- شناسه خبر: 22573
- تاریخ و زمان ارسال: 22 شهریور 1397 ساعت 12:00

نویسنده:شیدا عربی
مدیریت چابک
واژه چابک در فرهنگ لغت به معنای حرکت سریع و چالاک است. مدیریت پروژه چابک، رویکردی تکرارشونده جهت برنامهریزی و هدایت فرآیندهای پروژه میباشد که از اصلیترین مزایای این روش، قابلیت پاسخگوئی چابک و سریع و منعطف به مسائلی که در طول دوره پروژه به وجود میآیند، میباشد. بسیاری از اوقات، ایجاد تغییراتی ضروری در پروژه در زمان مناسب، منجر به صرفهجوئی در منابع و نهایتاً اجرای پروژه در زمان مقرر و با بودجه مصوب میگردد. به عبارت دیگر، چابکی به توانمندی تیم پروژه (و نه مدیر پروژه) در ارائه پاسخ به تغییرات گفتهمیشود؛ بطوریکه برای سازمان ایجاد ارزش نماید. به دلیل اینکه مدیریت چابک، متکی بر تصمیمگیری سریع میباشد، برای سازمانهایی که بر روی مسائل به صورت طولانی مدت تمرکز میکنند و یا اخذ تصمیمات در پروژهها را منوط به تصمیمگیری در شوراها مینمایند، مثمر ثمر نمیباشد.
به طور کلی میتوان گفت مدیریت پروژه چابک، دورنمای مدیریت پروژه را به دلیل قابلیت سازگاری و وفق پذیریاش با تغییر مواجه کرده است.
چابکی، فلسفهای است که مدلهای سازمانی مبتنی بر افراد، تعامل و ارزشهای مشترک را بکارمیگیرد که این فلسفه در بیانیه چابک ترسیم شده است. این بیانیه به موارد ذیل اشاره دارد:
– افراد و تعاملات میان آنها، در مقابل فرایندها و ابزارها
– نرمافزار قابلاجرا، در مقابل مستندات حجیم
– همکاری با مشتری، در مقابل مذاکرات بر اساس قرارداد
– پاسخگویی به تغییر در مقابل تبعیت از برنامه
در مدیریت پروژه چابک، از برنامهریزی غلطان استفاده میگردد و بیشتر بر روی پاسخگویی سریعو منعطف به تغییرات و ارتباطات باز و شفاف میان اعضای تیم پروژه، ذینفعان و مشتریان متمرکز میشود. در این روش، مشتری به عنوان عضوی از تیم پروژه در نظر گرفته میشود و با تیم پروژه کار میکند تا اطمینان حاصل شود که نیازمندیهای مورد نظر به درستی برآورده شدهاند. در نهایت وی نتیجه نهایی را تأیید میکند. در مدیریت پروژه چابک الزامات مشتری، به صورتویژگیهایی تعریف میشوند و برای آنها معیارهای پذیرش تعریف میگردد.
در مباحث مربوط به زمانبندی نیز در این روش زمانبندی به صورت یک فرآیند مشترک بین تیمپروژه و مشتری(کارفرما) تعریف میشود. در فاز آغازین پروژه، مشتری ویژگیهای مورد انتظار محصول را به تیم پروژه میگوید و تیم پروژه نیز تاریخ تحویل را بر اساس ویژگیهای درخواستیبرآورد میکند و در اختیار مشتری قرار میدهد.
این تعامل تا رسیدن به یک دیدگاه مشترک ادامه مییابد.
در روش مدیریت پروژه چابک، همواره تلاش بر این است که تا هر یک از اعضای تیم، تغییرات رابپذیرند و نسبت به آنها واقعبین باشد. اصولاً در این روش هر چیزی میتواند تغییر کند، مگرتاریخ تحویل اقلام قابل تحویل. در واقع، چابکی و چابک بودن، ارتباط تنگاتنگی با موضوعمدیریت تغییرات دارد. تیم پروژهای که نخواهد و یا اینکه توان عکسالعمل مناسب در مقابلتغییرات درخواستی مشتری را نداشته باشد، بایستی منتظر لطمات فراوانی در پروژه خود باشند.تیمهای پروژهای که توانایی و چابکی لازم برای پاسخ به تغییرات را داشته باشند، میتوانند بامدیریت آن، رسیدن به اهداف پروژه را تضمین نمایند.
مدیریت پروژه چابک، مدیریت پروژه را درون فرآیند اجرای پروژه میگنجاند. وظایف مدیریتپروژه بین اعضای تیم پروژه تقسیم میشود. برای مثال هر ۷ نفر در تیم پروژه، زمان تحویل را بامذاکره تعیین میکنند.
در روشهای چابک )سبکوزن (نه تنها به حداقل مستنداتِ کارآمد پروژه، اکتفا میشود؛ بلکه بهکوچکی و چابکی تیم پروژه و کاهش مدیریت شده حجم کاری نیز توجه میگردد.
مدیریت پروژه به روش چابک، نسبت به سایر روشهای مدیریت پروژه، اختلافاتی دارد کهعمدهترین آنها عبارتاند از:
- در مدیریت پروژه چابک، مدیر پروژه وجود ندارد، اما در روشهای سنتی، وجود دارد.
- در مدیریت پروژه چابک، از گانت چارت استفاده نمیشود و به جای آن، از کاغذهای پشتچسب دار و تخته وایت برد بزرگ استفاده میشود که بر روی آنها اطلاعات مشخص و ازپیش تعیینشدهای نوشته شده؛ اما در روشهای سنتی، برنامهای که بر اساس گانت نباشد تقریباً برنامه نیست.
- درمدیریت پروژه چابک برای تخمین زمان فعالیتها، از کارت بازی هم استفاده میشود، امادر روشهای سنتی، بازی نداریم.
- در مدیریت پروژه چابک، کل تیم مسئول شکست یا موفقیت پروژه هستند؛ اما در مدیریتپروژه سنتی، مدیر پروژه یک تنه مسئول همهی ابعاد پروژه است.
- در مدیریت پروژه چابک، خبری از حجم زیاد مستندات مختلف مدیریت پروژه که بعضاً درطول پروژه حتی یک بار هم استفاده نمیشوند، نیست.
- در مدیریت پروژه چابک، همه از تغییر استقبال میکنند؛ اما در مدیریت پروژه سنتی، خیلیاز تغییر استقبال نمیشود.
- در مدیریت پروژه چابک، مشتری یکی از ارکان تیم پروژه است و نیازمندیهایش در هرمرحله، دوباره تحلیل و اولویتبندی میشود؛ اما در مدیریت پروژه سنتی این تغییرنیازمندیها و تحویل آنها، خیلی آسان نیست.
- در مدیریت پروژه چابک، تعامل و کار تیمی بر پایبندی به دستورالعملها و روشهایخشک، ارجحیت دارد. افراد تیم چابک، از همکاری در کنار هم لذت میبرند و به مرامنامهایکه از ابتدا باهم تهیه میکنند پایبندند، اما در سایر روشها، این تعامل، خیلی برجسته نیست.