ارتقاء فرهنگ ایمنی از ارزش سازی تا دغدغه ملی
- شناسه خبر: 22489
- تاریخ و زمان ارسال: 7 شهریور 1397 ساعت 12:00
پیمان عبائی، علی پورحاتم، وحید میرزایی
دانشگاه اصفهان، ایران
چکیده
فرهنگ ایمنی چند صباحی است که مورد تحلیل صاحبنظران حوزه ایمنی قرار گرفته است و راهکارهای متنوعی برای استقرار و پیادهسازی آن ارائه شده است. آنچه در عموم این راهکارها مشترک است درونسازمانی بودن ساختار آنها میباشد. آنچه در تحلیل مقدماتی پیشروی آمده است نگاهی است جامعتر بر این حوزه بر مبنای نقش رفتارهای انسانی از مردم تا حاکمیت، حاکمیت تا سازمان و از سازمان تا کارکنان و اینکه چگونه درک ارزشهای محیط پیرامون هر یک از این ارکان چهارگانه، برنگرش و رفتار آنها تأثیرگذار و از یکدیگر تأثیرپذیر خواهند بود و چگونه با راهکارهای قانونی موجود در ایران میتوان از طریق ارزشسازی مؤلفههای گوناگون، ایمنی را دغدغهای عمومی نمود تا فرهنگ ایمنی در سازمانها بصورتی اثربخش نهادینه گردد. راهکارهایی که از سازمانهای مردمنهاد تا قانون در حال تدوین برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را تا حدی در برخواهد گرفت.
۱٫ مقدمه
اصطلاح “فرهنگ ایمنی” از زمان گزارش فاجعه نیروگاه هستهای چرنوبیل توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی ۱ در حوزه ایمنی صنایع ظهور پیدا کرد ] ۱[. فاجعهایی که بدلیل ابعاد گسترده انسانی، سیاسی و اقتصادی خود، مورد مطالعه گروههای مختلفی از محققان قرار گرفت. از عمده نتایج این بررسیها، صحهگذاری بر نقش کلیدی رفتار، منش، طرز فکر و عقاید انسانها به عنوان مانعی در برابر حوادث، در کنار دیگر موانعی نظیر طراحی و مهندسی ایمن، میباشد. بگونهای که دیگر نمیتوان از عامل فرهنگ ایمنی، به عنوان پدیدهای انسانی، در تحلیل حوادث چشمپوشی نمود. شواهد مبین آن است که چنانچه فرهنگ ایمنی بدرستی درک و مدیریت نشود منجر به نقطهضعفی در ساختار صنایع خواهد شد که بر پیکره تمام طراحیهای مهندسی حتی ایمن، اثری سوء برجا خواهد گذاشت و عملکرد آنها را ناکارآمد و یا با نقصان ایمنی مواجه خواهد ساخت ] ۲،۳ [. “کمیته ایمنی تأسیسات هستهای ۲ ” ، فرهنگ ایمنی یک سازمان را محصول ارزشها، عقاید، ادراک، صلاحیتها و الگوهای رفتاری فرد و گروههایی تعریف کرده است که میزان تعهد و تخصص آن سازمان را به مدیریت بهداشت و ایمنی، نشان میدهد ] ۴[. تعاریف متعدد دیگری از این اصطلاح ارائه شده است که نقطه اشتراک همه آنها در چند کلمه خلاصه میگردد: ادراک، ارزش، رفتار فرد یا افراد در ارتباط با ایمنی] ۲،۴ [. بنابراین فرهنگ ایمنی، نقطه شروعی دیگر برای تعریف مسئله عمومی صنایع یا همان ارتقاء و بهبود ایمنی شده است. بهبودی که این بار، نه محدود به فنآوری، که عاملی مهمتر و مؤثرتر یعنی رفتار انسان را هدف میگیرد. انسانی که در جامعه رشد میکند، فرهنگ جامعه را میپذیرد، مهارت کسب میکند و صنعتی را میگرداند. – .] راهکارهای بهبود فرهنگ ایمنی سازمانها، مورد تحلیل و بررسی بسیاری از صاحبنظران این عرصه قرار گرفته است ] ۸ ۵ اما آنچه میتواند قابل تأمل باشد آن است که راهکارهایی که صرفاً درون سازمانی هستند و نگاهی به برون مرزهای سازمان ندارند، از آنجا که ریشه های شکل گیری فرهنگ را در نظر نمیگیرند، بنظر، اثربخشی کم خواهند داشت. برای مثال جامعهای را که در فرهنگ آن، مشورت و مشارکت جایگاهی نداشته باشد، جاری سازی فرهنگ مشورت و مشارکت در فرآیندهای تصمیم- گیری سازمانی که درون آن جامعه برپا شده است، صرفاً با مقررات و دستورالعملها، میسر نخواهد بود و یا دستکم مقطعی خواهد بود. در سلسله گزارشهای ایمنی ۳ که آژانس انرژی اتمی نیز ارائه نموده، از نقش و تأثیرگذاری شاخصههای فرهنگ ملی یک کشور به عنوان عواملی مثبت و بعضاً منفی در استقرار یک فرهنگ ایمنی مطلوب نام برده است ] ۹[. آنچه در ادامه خواهد رفت تحلیلی مقدماتی بر نحوه تأثیرگذاری ارکان مختلف، از مردم تا سیاستمداران، از متولیان قانونگذار کشور تا سازمان و از مدیران سازمان تا کارکنان در استقرار فرهنگ ایمنی و جاری شدن این فرهنگ از طریق دغدغهسازی موضوع ایمنی در مردم خواهد بود.
۲٫ ارکان مختلف تأثیرگذار بر فرهنگ ایمنی
بیتردید رفتار کارکنان سازمان کم و بیش از فرهنگ مردم آن کشور تأسی میگیرد. حتی سازمانهای بین المللی نیز که در کشورهای مختلف شعبه دارند، از این امر مستثنی نخواهند بود ] ۹[. با نگاهی اجمالی میتوان روند این تأثیرپذیری را در چهار رکن کلی جست:
مردم
حاکمیت (به معنای تمام ارگانهای متولی قانون)
سازمان (هریک از صنایع)
کارکنان
حال میتوان با نگاهی اجمالی تأثیرگذاری هریک از این ارکان را برای تغییر در رویکرد و نگرش یکدیگر تصویر نمود. در نگاهی منفعت طلبانه، کارکنان سعی مینمایند در تضاد با رویکرد مدیریت سازمان خود رفتار ننمایند یا دستکم اینطور وانمود نمایند. سازمان نیز برای استمرار حیات خود مجبور به تبعیت از قوانین و سیاستهای حاکمیت آن کشور است و تا حد امکان تلاش دارد تا با مقررات حاکم، چالش پیدا نکند. در حلقه آخر نیز حاکمیت است که در مسیر احقاق مطالبات و اولویتهای مردم، فارغ از کم و کیف آن، طرحریزی مینماید. حال با مبنا قرار دادن این فضا و شرایط، در ادامه، کیفیت تأثیرپذیریی این ارکان و تعامل آنها با یکدیگر، بیان خواهد شد.
۳٫ از مردم تا کارکنان در شرایط نامطلوب
مبنای تحلیل پیشرو بر این دیدگاه استوار است که رفتار و عملکرد انسان و هر نهاد انسانی مبتنی بر نگرش و نگرش نیز برگرفته از ادارک ارزشهای محیط پیرامون است. در شکل ) ۱( نیز این فرآیند تصویر شده است. دیدگاهی که برگرفته از نظریه” شرطی شدن عامل ۴ ” از اسکینر پیروی میکند. در این نظریه از نقش محیط در شکلگیری رفتار به عنوان عاملی اصلی نام برده شده است ] ۱۱ [. به بیانی دیگر “رفتار انسان تابعی از محیط پیرامون اوست”. برای مثال، کارکنان یک سازمان بر مبنای ادراکی که از شاخصههای ارزشی پیرامون خود مییابند، دارای نگرشی خواهند شد، که رفتار و عملکرد آنها منتج از نگرش آنها خواهد بود.
بر این اساس، رفتار ارکان چهارگانه توصیف شده در بند ۲ را، زمانی که شرایط نامطلوب برای استقرار فرهنگ ایمنی حاکم باشد، این گونه میتوان تحلیل نمود:
مردمِ کشوری را در نظر بگیریم که از ماهیت صنایع خود کم اطلاع و یا ناآگاه هستند. منظور از این آگاهی الزاماً آسیب ها و مضرات صنایع نبوده و منافع آنها را نیز میتواند شامل شود. این عدم آگاهی میتواند بدلیل اهمیت ندادن هریک از درگاههای اطلاعرسان، مانند رسانهها، سازمانهای مردمنهاد، دانشگاهیان و صاحبنظران یک کشور به این مقوله باشد. لذا از آنجایی که مردم در این زمینه، از محیط پیرامون خود درک کافی پیدا نمیکنند و ایمنی را ارزش تلقی نمینمایند، نگرشی نیز نسبت به ایمنی نخواهند داشت و ایمنی صنایع برای مردم دغدغه نخواهد شد. دغدغه نبودن نیز عدم مطالبه را در پیخواهد داشت و مردم در خصوص ایمنسازی صنایع چندان مطالبهگر نخواهند بود و یا برایشان اولویت پایینی خواهد داشت.
ادامه دارد… .