روند ارتقاء فرهنگ ایمنی از ارزش سازی تا دغدغه
- شناسه خبر: 22494
- تاریخ و زمان ارسال: 8 شهریور 1397 ساعت 12:00

پیمان عبائی، علی پورحاتم، وحید میرزایی
دانشگاه اصفهان، ایران
روند ارتقاء فرهنگ ایمنی از ارزش سازی تا دغدغه
همانطور که گفته شد عدم آگاهی مردم نسبت به صنایع میتواند بسترساز شکل گیری فرهنگ ایمنی نامطلوبی باشد که نه تنها صنایع بلکه مردم را نیز از لحاظ کم اهمیت بودن ایمنی، آسیبپ پذیر نماید. آنچه قابل استنباط است، تا زمانی که این مهم،دغدغه تمامی ارکان چهارگانه مذکور نگردد، بسترهای لازمه را برای ارتقاء آن نخواهیم یافت. اما تا زمانی که موضوعی به ارزش تبدیل نشود، دغدغه نخواهد شد. جان برای انسان ارزش دارد و هر آنچه ایمنی او را به خطر اندازد دغدغه وی خواهد شد.اولویتهای مردم برای حاکمیت ارزش دارد و احقاق آن برای حاکمیت دغدغه است. همینطور، کاهش هزینهها برای سازمان ومنافع مادی و معنوی برای کارکنان ارزش دارد. بنابراین چنانچه بگونهای یکپارچه و همراستا با فرهنگ ایمنی، درون جامعهارزشسازی گردد، در آن صورت به دلیل دغدغه ایجادی در ارکان مختلف، میتوان انتظار داشت فرهنگ ایمنی در صنایعاستقرار و ارتقاء یابد. حال نکته این است که چگونه و با چه سازوکارهای قانونی میتوان این ارزشها و دغدغه را ایجاد نمود؟ آیادر قوانین ملی نظام جمهوری اسلامی ایران، مسیری برای ارتقاء فرهنگ ایمنی دیده شده است؟
در ذیل، مصداقهای این ارزش سازی در ارکان چهارگانه تشریح میگردد:
مردم نهتنها نقش کلیدی در ارتقاء فرهنگ ایمنی دارند بلکه خود نیز از ارتقاء آن غیرمستقیم و در بعضی صنایعنظیر خودروسازی یا هواپیمایی، بطور مستقیم ذینفع خواهند بود. دغدغهسازی این مهم، زمانی حاصل خواهد شد کهمردم نسبت خطرات صنایع آگاه شوند و ارتقاء ایمنی صنایع برای آنها ارزش شود. این امر را میتوان از طریق رسانه-ها، تحقیقات دانشگاهی و از این قبیل موارد دنبال نمود. اما ایجاد این حساسیتزایی نیاز به عزمی ملی خواهد داشت.عزمی که آن را میتوان با یکی از ارکان اساسی نظام، با عنوان مشارکت اجتماعی، که در سیاستهای کلی نظام نیزدیده شده، ایجاد نمود ] ۱۱ [. از مهمترین نهادهایی که میتوانند با سازوکارهای قانونی در عرصه مشارکت اجتماعیدر راستای ارتقاء آگاهی عمومی و ایجاد دغدغه در حوزه ایمنی صنایع، نقشآفرین باشند، سازمانهای مردم نهاد سمن خواهند بود. طبق تعریف “دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی”، سمنها را سازمانهای عامالمنفعه اطلاق کرده که میتوانند طبق اساسنامه خود در حوزههایی خاص مانند بهبود وضعیت فرهنگی جامعه فعالیت نمایند. بدلیل نقش مؤثر آنها در بخش مشارکت اجتماعی، قانون نیز حمایت ویژهای نسبت به آنها دارد به طوری که ۲۲ ماده از مواد “قانون و مقررات برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری
اسلامی ایران” به آنها اختصاص یافته است. ] ۱۲ [. سمنها در دو بخش میتوانند تأثیرگذار باشند. اول در عرصه آگاهی رسانی و دوم در عرصه مشاوره فنی و تخصصی. سمنها میتوانند با آگاهی دادن در خصوص آنچه که میتواند سلامتی مردم را به خطر اندازد و حتی اطلاعرسانی در مورد صنایعی که در جهت ارتقاء ایمنی خود و مردم گام برمیدارند، هم در مردم دغدغه ایمنی را ایجاد نمایند هم به عنوان نهادی مطلع، حاکمیت را آگاه سازنند. در همین راستا، در بند “امور فرهنگی” مربوط به” سیاستهای کلی نظام در دوره چشم انداز” نیز از لزوم ایجاد جامعه ای مبتنی بر “شهروندانی آگاه” یاد شده است ] ۱۳ [. با افزایش آگاهی مردم نسبت به اهمیت ایمنی و ایجاد این دغدغه در مردم، میتوان امید داشت که این موضوع از اولویتهای مطالباتی مردم از حاکمیت گردد. نمونهای از کارکرد آگاهی رسانی را میتوان در حوزه معضلات زیستمحیطی جست. معضلی مانند دریاچه ارومیه به دلیل رسانهای شدن و پیگیری از سوی نهادهای گوناگون به دغدغهای ملی تبدیل شد و رفع این معضل به یکی از مطالبات ملی بدل گشت، بدان سان که حتی در شعارهای انتخاباتی سیاسیون نیز ورود پیدا نمود ] ۱۴ [. نمونهای از موارد قانونی که در ایران در جهت آگاهی مردم به تصویب رسیده، بند الف از ماده ۱۹۸ “قانون پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی” است که در آن برای ارتقاء آگاهیهای عمومی در حوزه محیطزیست، کلیه دستگاهها را ملزم به اجرای برنامه های آموزشی “بدون دریافت وجه” نموده است ] ۱۵ [. قانونی که میتوان در آینده، تصویب آن را در حوزه ارتقاء ایمنی نیز متصور شد. از دیگر سو نبایستی از نقش سمنها در عرصه مشورت به حاکمیت غافل شد. مشاوره هایی که هم میتواند در حوزه حقوقی باشد تا قانونگذاران را در طرحریزی قوانینی اثربخش یاریرسان باشد و هم با رصد صنایع و ارائه گزارشهای فنی و آماری به حاکمیت، میزان اثربخشی قوانین را در ارتقاء ایمنی و فرهنگ ایمنی کشور، تبین نماید. برای مثال در بند الف از ماده ۱۹۳ قانون پنجم توسعه، “شهرداری شهرهای بالای دویست هزار نفر جمعیت” را ملزم به مدیریت پسماند شهری با “روش های آلی )ارگانیک( از قبیل کرم پوسال )ورمی کمپوست(” نموده است. از این رو از نقش سمنها در ارائه چنین راهکاهای فنی و نوین در طرحریزی قوانین در حوزه ارتقاء ایمنی را نمیتوان چشمپوشی نمود ] ۱۵ [. در کشور ایران نیز به عنوان مصداقی عینی، حمایتهای حاکمیتی از این دست سمنهای صنفی حرفهای شده است تا جایی که در ماده ۱۵ “قوانین و مقررات ارجاعی در قانون پنجم توسعه ] اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی” دولت موظف به فراهم نمودن شرایط تأسیس این نوع سمنها شده است ]
حاکمیت برمبنای مطالبات عمومی برنامهریزی، منابع را تخصیص و قوانین را طرحریزی مینماید. همچنین، حاکمیت نقشی تعیین کننده در انتقال پتانسیل مطالبه ارتقاء ایمنی از مردم به سازمانها را خواهد داشت. در صورتی که عزم ملی در کشور بوجود آید، اما حاکمیت این عزم را به کفایت انتقال ندهد روند استقرار فرهنگ ایمنی مطلوب در صنایع با نقصان مواجه خواهد شد. بنابر دیدگاه بیان شده در بند ۳، انتظار بر این است که در صورت دغدغه شدن ارتقاء ایمنی صنایع برای مردم، این مهم برای حاکمیت بدل به ارزش شود و با تخصیص منابع کافی برای آن، قوانین و مقرراتی اثربخش و کارآمد و ترغیب کننده )برای سازمانها( ، برای ارتقاء ایمنی صنایع و در نهایت ایمنی جامعه پیاده سازی شود. حال سوال این خواهد بود که آیا میتوان انتظار داشت ایمنی یا فرهنگ ایمنی در سیاستهای کلان نیز دیده شود؟ آیا نمونهای وجود دارد که به توان به آن استناد نمود؟ سوال دوم این است که طرحریزی و تصویب قوانین ترغیب کننده تا چه حد قابل انتظار است؟ فرهنگ ایمنی اصطلاحی ناآشنا در قوانین ایران نیست. گواه این مطلب بندی از” سیاست های کلی نظام” که در آن فرمان به “افزایش و گسترش آموزش و آگاهی و فرهنگ ایمنی” برای “رویارویی با عوارض ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه” صادر شده است ] ۱۲ [. بنابراین دور از ذهن
نخواهد بود که در صورت دغدغه شدن ایمنی صنایع برای مردم، این مصوبه مرتبط با فرهنگ ایمنی به غیر از حوادثپ غیر مترقبه، ایمنی صنایع را نیز )بصورت ویژه( شامل گردد. در موردی دیگر میتوان از بند “امور فرهنگی” سیاست- های کلی برنامه ” قانون پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ” نام برد که در آن از لزوم ” تکیمل و اجرای طرح مهندسی فرهنگی کشور و تهیه پیوست فرهنگی برای طرح های مهم” یاد شده است ] ۱۵ [. بنابراین آنچه محرز است، فضای قوانین ملی کشور، بستر لازمه را برای ورود اختصاصی فرهنگ ایمنی داراست و اکنون نیازمند ایجاد عزم و جوی ملی از طریق سازوکارهای قانونی است ) که پیشتر نحوه آگاه سازی مردم و راهکارهای ایجاد این جو بیان شد(. از سوی دیگر در صورتی میتوان نسبت به اثربخشی قوانین امید داشت که هم نظارت صحیح بر اجرای آنها
صورت گیرد هم برای سازمانها ترغیب کننده باشد تا در حد امکان سازمانها رعایت آنها را در جهت منافع مالی و اعتباری خود تصور نمایند. نمونهای از این دست قوانین در حوزه محیطزیست طرحریزی و تصویب گردیده است. برای مثال در بخشی از تبصره ۱ ماده ۳۸ “قانون مالیات بر ارزش افزوده” از “قوانین و مقررات ارجاعی در قانون پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی”، آمده است که واحدهایی که نسبت به رفع آلایندگی اقدام نمایند، در صورت تایید سازمان حفاظت محیطزیست “مشمول پرداخت عوارض آلایندگی نخواهند شد” ] ۱۵ [. بنابراین حاکمیتی که بدلیل دغدغه شدن ایمنی برای مردم ارتقاء ایمنی صنایع را در دستورکار خود قرار داده است، با طرح- ریزی قوانینی اثربخش برای سازمانها، نقشی تعیین کننده در انتقال عزم ملیِ ارتقاء ایمنی به سازمانها را بین ارکان چهارگانه خواهد داشت.
سازمان چنانچه از سوی حاکمیت و مقررات حاکمیتی به نحوی برای ارتقاء ایمنی خود و محیط پیرامون ترغیب گردد و این درک بر مدیریت حاکم شود که در صورت ارتقاء ایمنی هم در کوتاه مدت ) مثلاً معافیتهای مالیاتی( و هم در بلند مدت )کاهش ریسک ضررهای مالی ناشی از حوادث( منافع مالی و حتی اعتباری کسب خواهند نمود، در آن صورت میتوان امید داشت که فضای حاکم باعث شده است که حفظ و ارتقاء منافع مالی و اعتباری سازمان در گرو ارتقاء ایمنی گردد، ایمنی برای سازمان ارزش شود و نگرش سازمان به سمت ارتقاء آن سوق پیدا نماید. به تبع آن، ایمنی در تعهدات مدیریتی جایگاه پیدا کرده و مقررات و ساختار سازمانی را در جهت تأمین حداکثری منافع مذکور طرحریزی و مستقر نماید بهگونهای که جوِ در اولویت بودن ایمنی در تمام سلسله مراتب سازمانی تسری یابد. در چنین سازمانی طوری ساختار، طرحریزی میگردد که اطلاعات و دادههای مرتبط با ایمنی جمعآوری و بدون ترس از نتیجه، تحلیل و گزارش شود. فرهنگ گزارشدهی طوری استقرار مییابد که کارکنان از گزارش موارد ناایمن نه تنها به زحمت نمیافتند بلکه مورد حمایت نیز قرار میگیرند. رفتار و عملکرد کارکنان در حوزه ایمنی بهگونهای رصد میشود که تمایزی بین کارکنان ایمن و ناایمن ایجاد و قابل گزارش شود ] ۱۷ [. تا این جو در سازمان نهادینه گردد که حرکت در مسیر ایمنی نه تنها زحمت آفرین نیست بلکه منفعت آفرین است.
کارکنان نیز تا زمانی که به این درک نرسند یا برایشان این درک ایجاد نگردد که ایمنی از اولویتهای مدیریت سازمان است و حرکت در راستای ایمنی برای آنها منافع مادی و معنوی دارد و مورد حمایت مدیریت قرار خواهند گرفت، در ارتقاء ایمنی سازمان، که به نوعی ارتقاء ایمنی خود را نیز میتواند در پی داشته باشد، مشارکت نخواهند نمود. مشارکتی که نه با مقررات ایجاد میگردد و نه با دستورالعملها. برای کارکنان، درک اولویت مدیریت سازمان چندان سخت نخواهد بود. برای مثال اگر مدیریت، برای راهاندازی تجهیزی، بدون تأمین نمودن حفاظهای ایمنی لازم، مثلاً تجهیزات حفاظت فردی مناسب، دستور صادر نماید، آیا برای کارکنان این تصور ایجاد خواهد شد که ایمنی آنها برای مدیریت اولویت دارد و فقط در آن لحظه، مدیریت، ایمنی را فراموش نموده؟ بطور مسلم اینطور نخواهد بود و در این فضا برای کارکنان این درک ایجاد خواهد شد که تولید برای مدیریت اولویت دارد و ایمنی یا اهمیتی ندارد یا در پایینترین رتبه اهمیت واقع شده است ] ۱۸ [. حتی اگر کارکنانی مایل به حفظ و ارتقاء ایمنی باشند نیز بدلیل آنکه میدانند برای تأمین شرایط ایمن، ممکن است با مدیریت چالش پیدا کنند، به دلیل حفظ منافع مادی و معنوی خود نیز که شده، از آن سرباز خواهند زد. اما اگر به این درک برسند، که ایمنی اولویت است و تلاش در جهت ارتقاء آن به دلیل خطمشی مدیریت، منافع مادی و معنوی را بدنبال خواهد داشت، مشارکت آنها در ایمنی سازی سازمان دور از ذهن نخواهد بود. زیراکه بنابر دیدگاهی که در بند ۳ مطرح شد، درک ارزشهای محیط پیرامون ایجاد نگرش مینماید و در اینجا، نگرش مشخص مینماید حرکت در کدام مسیر سود دارد و در کدام مسیر زیان و انسان سعی میکند در جهت تأمین منافع خود رفتار نماید. این نیز ناگفته نماند که در شرایط ایدهآل، کارکنان با دانستن اینکه رفتار ناایمن سلامت آنها را به خطر میاندازد ملاحضات ایمنی را در نظر خواهند گرفت اما در نگاه واقعگرایانه کمتر اینطور خواهد بود.
روند مطلوب استقرار فرهنگ ایمنی بواسطه ارزش سازی در چهار رکن مذکور که در فوق به تفصیل، شرح آن رفت، در جدول۲ تصویر شده است:
۵٫ نتیجه گیری نهایی
بسنده نمودن به راهکارهای درونسازمانی جهت استقرار و ارتقاء فرهنگی ایمنی به دلیل ماهیت رابطه علت و معلولی رفتار و نگرش انسان و محیط پیرامون او، چندان راهگشا بنظر نمیرسد. لذا درگیر کردن دیگر ارکان جامعه نظیر مردم و حاکمیت در این امر ضروری بنظر میرسد. با استناد به این دیدگاه که درک ارزشهای محیط پیرامون، منجر به شکلگیری نگرش، نسبت به آنها میشود و از آنجا که نوع رفتار نتیجه نوع نگرش است، لذا با ارزشسازی مؤلفهایی که باعث ایجاد نگرشی در جهت استقرار فرهنگ ایمنی گردد، میتواند راهکاری جامعتر تلقی شود. این ارزشها در هریک از ارکان چهارگانه مردم، حاکمیت، سازمان، کارکنان تنوع و تفاوت خواهد داشت. برای مردم حفظ جان ارزش است و برای سازمان اتقاء منافع مالی و اعتباری. از این رو دغدغه سازی هریک از این مؤلفههای تأثیرگذار می تواند نقشی بسزا در ارتقاء فرهنگ ایمنی داشته باشد. دو رکن حیاتی در این فرآنید، مردم و حاکمیت خواهند بود که به کمک ابزارهای قانونی میتوان آنها را در این عرصه فعال نمود. یکی از این ابزارها سمنها هستند که هم در حوزه ایجاد دغدغه ملی با آگاهیرسانی به مردم میتوانند نقش داشته باشند و عزمی ملی را برای ارتقاء ایمنی صنایع سامان دهند و هم با مشاورههای فنی و تخصصی، بستر لازم را برای متولیان قانونگذار در حاکمت
برای طرحریزی قوانین مرتبط با ارتقاء ایمنی صنایع فراهم نمایند. همچنین با توجه به بسترهای موجود در قوانین کشور میتوان انتظار داشت در صورتی که این مهم به اولویتی برای حاکمیت تبدیل شود )کما اینکه در بعضی موضوعات مانند محیط- زیست ] ۱۹ [ و یا سوانح طبیعی در سیاستهای کلان نظام دیده شده است( فرهنگ ایمنی به صورت منسجم و جامع در کل صنایع کشور استقرار یابد. از جمله فرصتهای موجود برای این امر، قانون در حال تدوین برنامه ششم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی خواهد بود که در صورتی که فرهنگ ایمنی برای مردم ارزش و دغدغه شود میتواند به عنوان بندی از قوانین آن لحاظ گردد. لذا تا مردم نسبت به اهمیت ایمنی صنایع آگاه نگردند، قوانین و الزامات جاری برای استقرار فرهنگ ایمنی در صنایع اثربخشی لازم را نخواهند داشت.
۶٫ فهرست مراجع
[۱] INSAG-1, Summary Report on the Post-accident Review Meeting on the Chernobyl Accident, Safety series No. 75-INSAG-1. IAEA, Vienna, (1986).
[۲] Human Engineering of Health and Safety Executive, A review of safety culture and safety climate literature for the development of the safety culture inspection toolkit, Health and Safety Executive (HSE), (2005).
[۳] Taylor, John Bernard. Safety culture: assessing and changing the behaviour of organisations. Gower Publishing, Ltd., (2012).
[۴] ACSNI, Human Factors Study Group ,3rd Report: Organizing for Safety, London: HMSO , (1993)
[۵] Zohar, Dov. “Safety climate in industrial organizations: theoretical and applied implications.” Journal of applied psychology 65.1 (1980): 96.
[۶] Lee, Terence. “Assessment of safety culture at a nuclear reprocessing plant.” Work & Stress 12.3 (1998).
[۷] Mearns, Kathryn J., and Rhona Flin. “Assessing the state of organizational safety—culture or climate?.” Current Psychology 18.1 (1999): 5-17.
[۸] Cooper Ph. D, M. D. “Towards a model of safety culture.” Safety science 36.2 (2000): 111-136.
[۹] INSAG ,Developing Safety Culture In Nuclear Activities – Practical Suggestions to Assist Progress, Safety Reports Series 11, Vienna, (1998).
[۱۰] Skinner, Burrhus Frederic. Science and human behavior. Simon and Schuster, (1953).
،)۱۳۷۹/۱۱/ ۱۱ [ سیاستهای کلی نظام در بخش مشارکت اجتماعی )مصوب ۱۸ [ http://maslahat.ir، ۱۲ [ سازمانهای مردمنهاد، رکن سوم توسعه پایدار، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۲ [ http:// majlis.ir
۱۳ [ سیاستهای کلی نظام در دوره چشم انداز، [ http://maslahat.ir
،۱۳۹۲/۱۲/ ۱۴ [ سفر حسن روحانی به سنندج، ارومیه و تبریز، ۲۱ [ http://rouhani.ir- ، ۱۵ [ قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۴ ۱۳۹۱ [ http:// majlis.ir
۱۲ [ سیاستهای کلی نظام برای پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه. ) مصوب [
،)۱۳۸۴/۱۲/۱۳ http://maslahat.ir6th National Conference on Safety Engineering & HSE Management
[۱۷] Reason, James. “Achieving a safe culture: theory and practice.” Work & Stress 12.3 (1998): 293-306.
[۱۸] Roughton, James, and James Mercurio. Developing an effective safety culture: A leadership approach. Butterworth-Heinemann, (2002).
،)۱۳۹۴/۱۸/ ۱۹ [ سیاستهای کلی محیط زیست. ) ۲۲ [ http://www.leader.ir6th National